نتایج جستجوی عبارت «کرامت میرشکاری تنگ‌حنا آباده طشک دبستان جهاد تم‌شولی کربلای 5 شلمچه ۱۳۴۶/۳/۱ ۱۳۶۵/۷/۱۳ ۱۳۶۵/۱۰/۲۲» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال ۶۴ -زندگینامه شهید محمدحسین کردگاری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمد حسين کردگاري »
محمدحسین سومین پرستوی مهاجری بود که از خانواده شهیدپرور کردگاری، بعد از برادرانش حبیب و محمدرضا، راهی کوی دلبر شد و سر و جان را درراه وصال یار، فدا کرد. او که ۱۳۴۴/۳/۲۰ در شهرستان نی‌ریز، میان خانواده‌ای متدین و مذهبی، شکوفه زندگی‌اش همراه با شادی و سرور شکفته شد و طبق‌طبق مهربانی و طراوت را با خود آورد؛ در کنار برادران و سایر اعضای خانواده، درس مقاومت و دین‌داری را از کودکی فراگرفت و قدم در راهی...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید حبیب کردگاری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد حبيب کردگاري »
حبیب یکی از سه کبوتر عاشقی بود که از خانواده کردگاری عزم پرواز نمود و دل‌های زیادی در فراقش بی‌قرار شدند. آن روز که جان را با محبوب سودا کرد، آلاله‌های باغ شهادت به استقبال‌اش آمدند و سرود مهربانی و غزل عشق را با او همنوا خواندند. حبیب در یکی از روزهای گرم تابستان ـ 1/5/1336ـ در شهرستان نی‌ریز، میان خانواده‌ای مذهبی و عاشقِ خدا و ائمه اطهار(ع) با اولین گریه‌های خود، آهنگ شادی و طراوت سبز حیات...
شهدا سال ۶۸ به بعد -زندگینامه شهید احد مختاری
دانشنامه دفاع مقدس » شهداي پس از جنگ - از سال ۱۳۶۸ به بعد »
خاک سرخ و لاله پرور ایران‌زمین، همیشه لبریز از آوای ملکوتی دلیران آزاده‌ای بود که جز سربلندی و افتخار برای کشور خود نمی‌خواستند و برای رسیدن به این مهم، حاضر به پرداخت بهایی هرچند سنگین بودند. احد ازجمله آنان است که ششم خردادماه سال ۱۳۵۰ در یک خانواده مذهبی در شهرستان نی‌ریز دیده به جهان گشود. دوران طفولیت را به دلیل شاغل بودن مادر و شرایط شغلی پدر بیشتر نزد پدر و مادربزرگ خود سپری کرد. در آغاز...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید محمد امکانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
انسان به عرصه دنیا که آمد در بوته آزمایش قرار گرفت تا ماهیت وجود خود را به منصه ظهور بگذارد. آمد تا نمایشی از اوج عزت را در مقابل حضیض ذلت نشان دهد. در این نمایش شهیدان در یک‌سو و ددمنشان فریب‌خورده در سوی دیگر نقش خود را ایفا نمودند. یوسف، از قبیله‌ای بود که عزت انسانی را در اوج خود طلبید و بدان دست‌یافت. او که شهریورماه سال ۱۳۴۷ در روستای شکرویه داراب چشم به جهان گشوده...
زندگینامه جانباز و آزاده حسین حبه
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
حسین حبه فرزند اکبر، در سال 1344 در خانواده‌ای متدین و مذهبی در شهرستان نی‌ریز به دنیا آمد. دوران تحصیلات ابتدایی را در دبستان حبیب الله بهرامی شهرستان نی‌ریز با موفقیت گذراند. دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی بزرگی طی نمود، اما بدلیل مشکلات از ادامه تحصیل بازماند. پس از مدتی به خدمت مقدس سربازی اعزام گردید. در سال 1363 از طریق هنگ آبادان عازم جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شد. در طی این مدت در کنار دیگر...
زندگینامه آزاده فیروز صنعتی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
فیروز صنعتی در سال 1347 در شهرستان نی‌ریز متولد شد. بعد از اینکه به سن تحصیل رسید سال اول و دوم دبستان را در مدرسه ولایت (آپادانای سابق ) نی‌ریز سپری و سپس ترک تحصیل نمود. قبل از خدمت نظام وظیفه به کارگری مشغول بوده و از این طریق زندگی خود را می‌گذراند. در سال 1365 از طرف ارتش جمهوری اسلامی ایران به خدمت نظام وظیفه فراخوانده شد. فیروز صنعتی در تاریخ 21/4/1367 در جبهه دهلران در پاتک...
خط پدافندی خرمشهر 65
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
در بهارسال 1365 پدافند خط خرمشهر بار دیگر به گردان کمیل محول می‌شود و به مدت سه ماه در این خط به دفاع می پردازد‌. گردان کمیل در سال 1363 نیز در این خط پدافند کرده بود‌. آقای اصغر ماهوتی در این زمینه می‌گوید‌: (1-MAHOOTI-7) بعد از عملیات والفجر 8 که می‌توان گفت تمام کادر اصلی گردان به شهادت رسیدند، ما نیازمند ‌بازسازی و آمادگی سریع بودیم. ‌ بهترین راه، حضور در یک خط پدافندی بود. چون در خط پدافندی...
زندگینامه جانباز علی الله بخشی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
علی الله بخشی فرزند حسن، در تاریخ 20 فروردین ماه سال 1345 در روستای قطرویه بخش پشتکوه از توابع شهرستان نی‌ریز متولد گردید‌.‌ دوران کودکی را در دامان پر مهر و محبت خانواده خویش سپری نموده و برای کسب علم و دانش و طی دوره ابتدایی به دبستان قطرویه وارد شد. ‌ به خاطر مشکلات زندگی نتوانست ادامه تحصیل دهد و به کمک پدرش در کار کشاورزی پرداخت. بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در روستای باصفای قطرویه زندگی...
دوای دل درد
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در سال 1365 که گردان کمیل مدتی در خط خرمشهر مستقر بود، تدارکات گردان در یکی از ساختمانهای نزدیک خط مستقر شده بود. بچه‌های تدارکات گردان شبها نوشابه‌ها را درون یخدانهای بزرگ می‌گذاشتند تا برای فردا خنک شود. در اواخر شب موقعی که بچه‌های تدارکات خواب بودند آقای غلامرضا نصرتی می‌گفت: من دلم درد گرفته و دوای دل درد می‌خواهم. این رمزی بود که باتفاق به نوشابه‌های خنک تدارکات گردان تک می‌زدیم‌.  ...
پماد سنگر و خمیر دندان
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در سال 1365 زمانیکه گردان کمیل در خط خرمشهر مستقر بود. شهید عباسعلی دهقانی در تاریکی شب داخل سنگر به دنبال پماد سنگر «ضد پیشه» می‌گردد. یک عدد لوله پمادی را یافته و از آن استفاده می‌کند‌ و سایر بچه‌ها نیز آن را به سر و صورت خود می‌مالند. بعد از مدتی، از بوی پماد متوجه می‌شوند که به جای‌ "پماد سنگر"، "خمیر دندان" به سر و صورت خود مالیده‌اند‌.  ...